ارشیا جان در سواحل آبی دریای خزر
سلام رویای شیرین مامان تو این ماه دو تا سفر کوتاه اما به یاد موندنی داشتیم تو این پست میخام سفر اولمون به شمال برات بنویسم (نهم و دهم و یازدهم مرداد)سه روز رفتیم شمال.... خاله فرانک(یکی از دوستای قدیمی و صمیمی مامان)روز قبل زنگ زد که اگه موافقین چهار شنبه بریم شمال من و بابایی با همفکری و یه تصمیم سریع هماهنگیهای لازم انجام شد و قرار شد بریم و چه خوب شد رفتیم خیلی خوش گذشت و از همه مهمتر هوا فوق العاده عالی و دلچسب بود مخصوصا به تو پسر گلم خیلی خوش گذشته بود از رفتارت و حال و هوای خوبی که داشتی میشد فهمید که چه کیفی میکنی مخصوصا با مه تا جون که بهش آجی مه تا میگی حسابی خوش گذروندی عزیز دلم صبح چه...