روزهای بهاری ما تو اردیبهشت ماه
سلام بهونه قشنگ زندگی
هر فصلی زیباییهای خاص خودش داره و به شکلهای مختلف میشه ازش لذت برد اما فصل بهار یه چیز دیگست و ما از هر فرصتی برای لذت بردن از هوای خوب و طبیعت قشنگش استفاده میکنیم
یکی از همین جمعه های خوب بهاری مثل همیشه رفتیم باغ بابابزرگ خیلی بهمون خوش گذشت مثل همیشه مخصوصا به پسر گلم که عاشق اونجاست و تا لحظه ای که هستیم داره برای خودش بازی میکنه .......
از صبح که رفته بودیم باغ حسابی از هوا و طبیعتش استفاده کردیم ظهر که ناهار خوردیم یهویی تصمیم گرفتیم بریم یکی دیگه از باغهای بابابزرگ چون مسیرش دورتر و طولانی تر هیچ وقت اونج نمیریم همیشه میایم همین باغ که عکسهای اون چندین مرتبه برات گذاشتم باغهای دیگه نمیریم دلیلشم فقط به خاطر دور بودنش ........
وقتی داشتیم ناهار میخوردیم بهویی تصمیم گرفتیم بریم اون یکی باغ بابابزرگ اول بابایی نمیخواست بیاد قرار شد من و مامانم و شما بریم بعدش با کلی تعریف کردن از اونجا و خیلی بهمون خوش میگذره بابا احمد راضی شد که بیاد و بابا بزرگم قرار شد یه کم بعد بهمون ملحق بشه ........
بعد از خوردن ناهار راه افتادیم و غروب برگشتیم خیلی خوب بود و خیلی بهمون خوش گذشت بابا هم کلی حسابی بهش چسبید هوای اونجا و طبیعت زیباش و میگفت خوب شد مجبورم کردین که بیام وگرنه حیف میشد ندیدن این فضای قشنگ و رویایی ........
خلاصه که جمعه خیلی قشنگی سپری کردیم و حسابی انرژی گرفتیم از این طبیعت زیبا و دلچسب
عکسهای خیلی زیادی انداختیم دسته جمعی ولی همین چند تا رو میتونم برات بزارم پسر گلم البته با عکس نمیشه قشنگی و زیبایی طبیعت اونجا رو نشون داد باید دید و لذت برد
دنیا را برای خودت بنویس !
نه به خطی که قشنگ باشد ،
به خط خودت بنویس
چون دنیا برای توست نه تو برای دنیا.....