ارشیاارشیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

ارشیای مامان وبابا

روزهای برفی

1392/11/24 12:30
نویسنده : مامان فرانک
300 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا ، امیدم به توست ،

پس بی آنکه نامم را بپرسی

و دفترهای دیروزم را ورق بزنی ،

رحمتت را در این روزهای برفی

بر همه کسانیکه برایم عزیزند جاری کن

خیلی خوشحالم که بالاخره برف زیبای زمستونی شهرمون سفید پوش کرد و زمستون واقعی خودش نشون داد از بس هوای شهرمون آلوده و کثیف بود و انواع بیماری شایع شده بود که دیگه داشت باورمون میشد که با این اوضاع امسال رنگ و بوی زمستون نخواهیم دید ولی خدا رو شکر برف اومد و یه کم از آلودگیها کم شد از اسمش پیداست زمستون همه زیباییش به برف و سرماش حتی  فصلهای زیبای  خدا هم باید به خاطره ها بپوست داده بشه دوره ما وقتی زمستون میشد چقدر لذت بخش بود..... چقدر برف میومد ما چقدر تو کوچه ها برف بازی و سرسره بازی میکردیم اونقدر بارش برف زیاد بود که چندین بار برف پارو میکردیم پشت بوم خونه هامون و حیاط خونه هامون و چقدر خوش میگذشت..... هر فصلی جایش خودش بود و رنگ و بوی خاص خودش داشت و حالا باید حسرت دیدن برف به دلمون بمونه......

وقتی صبح از خواب بیدار شدیم برف خوبی اومده بود و میومد ظهر که شد برای مدت کوتاهی برف بند اومده بود من و ارشیا هم از فرصت استفاده کردیم و اومدیم تو خیابون و یه کم برف بازی کردیم و دوباره برف با شدت شروع به باریدن کرد که برگشتیم خونه و تا فردا هم ادامه داشت.......

 

اینجا هم مامان دستکشهای خودش دستت کرده بود آخه دستکشهای خودت خیس شده بود....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زهره مامان مرسانا
25 بهمن 92 15:29
خوش به حال ارشیا گلی که این قدر برف بازی کرده
مامان فرانک
پاسخ
جاتون خیلی خالی بود عزیزم
مامان آیلا
26 بهمن 92 11:24
به به برف بازی خوش بگذره
مامان فرانک
پاسخ
خیلی خوش گذشت عزیزم جای شما خالی