یه جمعه دیگه و باغ بابا بزرگ
این هفته هم جمعه رفتیم باغ بابا بزرگ مثل جمعه های قبل........
مثل همیشه مادر و پدرم صبح رفتن باغ و قرار بود ما و خاله نازی هم بریم پیششون
و از اونجایی که شما صبحها دیر از خواب بیدار میشی و بابایی هم تا ظهر کار داشت باید میرفت سالن مسابقات و باشگاه ما ظهر رفتیم.......
ما آماده شدیم و شما هم یه کم صبحانه خوردی و بابایی اومد و رفتیم باغ پیش بقیه و آخر شب هم برگشتیم
چون اینروزا هوا ابریه برای همین هوا فوق العاده عالی بود واقعا دلچسب و دلپذبر بود به قول ارشیا.......
واقعا خوش گذشت هوا هم کولاک کرده بود و یه روز رویایی برامون به وجود آورده بود من که کلی انرژی گرفتم..........
راستی تو پستهای قبلی نوشته بودم که موهات کوتاه کردیم ولی فرصت نشد عکسهات بزارم ولی اینجا عکسات با موهای کوتاه شدست..........
بقیه عکسها در ادامه مطلب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی