ارشیاارشیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

ارشیای مامان وبابا

سفر یه روزه به قزوین (دریاچه اوان)

1393/5/6 17:29
نویسنده : مامان فرانک
792 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دلبر شیرینم  تمام امیدم

جمعه دو هفته پیش یعنی بیست و هفتم تیر ماه با خاله فرانک و همسرش عمو علی و دخترشون مه تا خانم که بهش آجی مه تا میگی و یکی دوستان  خاله اینا  و خواهر خاله فرانک و دخترش همگی با هم رفتیم دریاچه اوان نزدیکی شهر قزوین که قلعه الموت هم همون نزدیکیهاست ...... البته قبلا ما هم قلعه الموت رفته بودیم و هم دریاچه اوان ولی ایندفعه فقط قرار بود بریم سمت دریاچه ........

صبح خیلی زود (ساعت چها ر و نیم) راه افتادیم و هوا خیلی عالی بود برعکس شهر که خیلی گرم بود اونجا تا ظهر هوا خنک بود ولی از ظهر به بعد حسابی گرم شد و بعدظهر دیگه از شدت گرما برگشتیم به سمت خونه که تقریبا ساعت ده شب رسیدیم خونه.......

با وجود گرما خوش گذشت و روز به یاد موندنی شد برامون اما نکته مهمش اینه که به شما پسر گلم خیلی خیلی خوش گذشت میدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون یه همبازی داشتی خواهر خاله فرانک و دخترشون هم همسفر ما بودن که مه ساره همبازی خوب شما بود در واقع هم به اون حیلی خیلی خوش گذشت هم به شما ....... اولین بار بود که تو سفرامون یه همبازی داشتی و خیلی خوشحال بودی و از لحظه لحظه ها استفاده میکردین برای بازی کردن دوتایی با هم حسابی بازی کردین وبا وجود گرما حسابی آتیش سوزوندین ...........کنار دریاچه هم که بودیم چند تا دوست پیدا کردین که بیشتر لذت بردین از بازی کردن ..........بیشتر از همه به شما بچه ها خوش گذشت مخصوصا به شما چون موقع برگشت برای اولین بار بود که میگفتی نریم خونه و گریه کردی ..........

صبحانه تو مسیر خوردیم و ناهار کنار دریاچه و موقع برگشت هم تو یکی از پارکها شام خوردیم و خداحافظی کردیم از دوستانمون و برگشتیم سمت خونه و از خستگی تا فردا ظهر خوابیدیم که البته پسر گلم تا فردا شب خوابید چون یه کمم گرما زده شده بودی و خسته هم بودی ولی فردا صبحش حالت خوب بود و تازه میل به غذا خوردن پیدا کردی و ازم صبحانه خواستی و من فکر کردم مریض شدی و نگرانت شده بودم ولی مطمئن شدم از گرمای زیاد بیحالی و اشتها نداری که خدا رو شکر بهتر شدی ............

 

خیلی شلوغ بود کنار دریاچه و متاسفانه نشد که از نزدیک عکس بندازیم چون بازم متاسفانه خیلی از مردم تو دریاچه در حال شنا کردن بودن و عکس و فیلم نمیشد بگیری اگه میگم متاسفانه چون از نظر من این جور جاها محل شنا نیست  واقعا طبیعت زیبا و بکر و قشنگی که داره و از همه مهمتر خود دریاچه هست که به صورت طبیعی شکل گرفته نه مصنوعی و با ساخت دست انسان همین خودش کلی ادم به فکر میندازه که چطوری این همه زیبایی شکل میگیره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و هزاران سوال دیگه که ذهن ادم میبره به سمت خدایی که خالق این همه زیباییست و حتی دونستن علمی این قضیه هم خودش حیرت انگیزه .............ولی مردم فقط زباییهای ظاهری میبینن و از هر فرصتی برای کارهای شخصی خودشون استفاده میکنن بدون در نظر گرفتن احترام به طبیعت

چند تا از عکساش میزارم خودتون قضاوت کنیننننننننن.............هر چند عکسها از فاصله های خیلی دور گرفته شده و با عکس نمیشه زیباییها رو به نمایش گذاشت حتی جزی از این طبیعت زیبا نشون داده نشده ولی دیدنش خالی از لطف نیست امیدوارم لذت ببرین ........

 

 

بقیه عکسها در ادامه مطلب

اینجا داری با مه ساره بازی میکنی......تو مسیر رفتن بعد از خوردن صبحانه ست

قیافه شکلانیش ببین صبحانه خامه شکلاتی خوردی بعدم سریع رفتی که بازی کنی منم دنبالت تا صورتت تمیز کنم البته برای اولین بار بود خامه شکلاتی خوردی چون دوست نداری ولی چون مه ساره خورد شما هم خوردی تعجب کرده بودم چون اصلا نمیخوری .......

ارشیا و اجی مه تا و مه ساره

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان زهره
26 مرداد 93 20:57