برای پسرم که همه زندگیم

پسر گلم،عزیزتر از جانم،نفسم،دلبندم،دلم میخواهد از تو بنویسم از این روزها و لحظه هایی که با تو سپری میکنم لحظه ها و ثانیه هایی که متعلق به توست،هر چند شاید گویی دارم برای خودم مینویسم برای خودم که روزی کمرنگ خواهد شد تمام این صحنه های با تو بودن، برای دستان کوچکت که به طرفم داراز میکنی و مامان مامان میگی، وقتی از خواب بیدار میشی و با گریه سراغم میگیری ، وقتی با نگاه پاک و معصومانه ات عشق رو در وجودم زنده میکنی ، وقتی در آغوشم گریه سر میدی و آغوشم میشود مامن امن و راحتی برای تو چه لذتی میبرم من .....

دلم برای روزهایی تنگ خواهد شد که با اشتیاق میگویی مامان بغلم کن،و چه لحظه ناب و شیرینیست این لحظه ها و ثانیه ها وقتی دو دستت را دور گردنم حلقه میزنی و سفت و محکم به من میچسبی دلم نمیخواهد هرگز این لحظه ها تمام شود....

نازنینم، قشنگم،پسر خوشگلم دلم برای لحظه های با تو بودن تنگ خواهد شد برای خوابیدنهایت کنارم، برای شیر خوردنهای پیاپی و طولانی،دلم برای بوسه هایت، برای شیطنتهای قشنگت،برای ناز کردنهایت تنگ میشود دلم برای خرابکاریهایت وقتی مچت میگیرم میخندی و میگی اشکالی نداره تنگ میشود وقتی چین و چروک پیشانی ام به سمت اخم میرود سریع با انگشتان کوچکت آن را باز میکنی و سعی داری صورتم رو به سمت مهربانی و لبخند بکشانی اون موقع  است که میگی دعوا نکن حواسم نبود..... ومن غرق عشق میشوم و همینطور که در آغوشم هستی تو را محکم به خود میچسبانم و غرق بوسه ات میکنم و هرگز از بوسیدنت سیر نمیشوم ..... نمیدانم این چه حسی است که مرا دیوانه وار عاشق میکند..... شایدم نیاز من به توست نه تو به من.........

میوه دلم برای تمام عاشقانه هایی که نصیبم کردی سپاسگزارم،برای تمام لحظه های شیرینی که برایم ساختی ازت ممنونم.... از اینکه حس زیبای مادری رو در من شکل دادی ازت ممنونم و از خدای مهربون هزاران بار بیشتر و بیشتر تشکر میکنم و خواهم کرد.....عسلم باش و برایم بخند.....

همه دار و ندارم،همه زندگی مامان،دلم برای بوسه های ناگهانیت ضعف میکنه دلم برای شیرین زبونیات غش میره،دلم برای چشمای منتظر و نگاه عمیقت تنگ خواهد شد ..... پسر قشنگم تو آمدی و چه ساده مرا به فصل تازه دلبستگیها به دنیای زیبای مادری بردی چه زیبا مرا به نگاه مهربانت سپردی که سرودن عاشقانه ترین ترانه ها برای نگاهت کم است..... به خود میبالم از این همه لیاقتی که خدای مهربان با حضورت ارزانی ام کرده و مرا از این بهشت رویایی سیراب خواهد کرد.... تمام وجودم را حضور پر مهرت بوسه باران خواهد کرد وقتی تو هستی به آغوش میکشی مرا......

وجونه سبز زندگیم سیراب کن مرا از این همه عشق و محبت وقتی که با خنده های ناز و دوست داشتنیت مرا به نا کجا آباد میبری......

عزیز دل مادر قد بکش ،بزرگ شو چرا که من از این ثانیه ها و دقایق ها بیشترین لذت زندگی را خواهم برد، تو بزرگ میشوی و من همچنان در میان امواج احساس مادرانه غرق شادی هستم

با تو سبزم با تو سرشار سرشارم از عشق و محبتی که نصیبم میکنی، نگاهی عاشقانه که  از سر شوق همراهیم میکنی و مرا میبوسی چرا که بهترین لذت دنیا بوسیدن توست......هر چه از احساسم و از عشقی که نصیبم میکنی بگویم باید هزاران بار بنویسم شاید گوشه ای از وجودم تو را لبریز محبت کند دوستت دارم نازنینم

رنگین کمون زندگی ام من مادرت هستم و دوست دام بدانی از اکنون تا بی نهایت آغوشم برای تسکینت..... گوشهایم برای شنیدنیهایت....... دستهایم برای یاری کردنت...... و قلبم برای آسایش لحظه هایت میتپد........