ارشیاارشیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

ارشیای مامان وبابا

تولد چهار سالگی پسرم

قند و نباتم که چهار ساله شدی سلام عزیز دل مامان از اینکه چهار سال در کنارم بودی تا مفهوم مادری رو بهتر درک کنم ممنونتم .........و از اینکه حضورت بهم انرژی میده که همه غمها و ناراحتی هام فراموش کنم خیلی خوشحالم با تو عاشق شدم و با تو زندگی کردم تا وقتی که زنده هستم برایت مادری میکنم تا به موفقیتهای بزرگ زندگیت دست پیدا کنی عزیز دلم خیلی دوست دارم و از اینکه خدا تو رو بهم داد روزی هزار بار شکر گزارشم........ سال گذشته برات یه جشن تولد مفصل تو سرزمین رویای کوچولوها که پارک  (بادی ) سرپوشیده بود  گرفتم .........با تم تام و جری که خیلی خوب شده بود و  خیلی بهت خوش گذشت همه کارهاش خودم انجام داده بودم...
1 مهر 1393

تولد بابایی مبارک

دلبر شیرینم سلام   امروز تولد بابا احمد و ما قرار سورپرایزش کنیم و یه تولد سه نفره بگیریم امیدوارم بهمون خوش بگذره مخصوصا بابا.......   همسر عزیزم و بابا احمد مهربون تولدت مبارک       تو را دوست دارم اما بندی نیستم بر پاهایت عشق من به تو بالیست برای پریدنت آرزوی من اوج گرفتن در آسمان رویای توست دل زمینیم همیشه بودنت را میخواهد دل آسمانیم شوق آرزوهایت را طلب میکند گرچه عشق همیشه رنگی نمیماند اما دلم میتپد برای بودنت وحضورت گرما بخش وجودم میشود و من تو را ...
30 شهريور 1393

سالگرد ازدواج مامانی و بابایی

سلام به پسر گلم و همسر عزیزم سالگرد ازدواج مامان فرانک و بابا احمد مبارک ..... مبارک...... مبارک   همسر عزیزم دوست داشتن از عشق برتر است عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد..... دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می یابد...... (دکتر علی شریعتی) دوستت دارم تا وقتی که زنده هستم و زندگی میکنم...
25 شهريور 1393

سری عکسهای 2

سلام به روی ماه دلبر شیرینم خوبی؟؟؟؟؟؟؟ خوشی؟؟؟؟؟؟؟ سلامتی؟؟؟؟ این پستم مربوط میشه به عکسها و مطالب پراکنده از جاهای مختلف ........ عکسهای پایین مربوط میشه به جمعه چند هفته پیش که مثل همیشه رفته بودیم باغ بابا بزرگ ........ بقیه عکسها در ادامه مطلب ببینید   تو مسیر که داشتیم میرفتیم سمت باغ بلال خریدیم از اونجایی که شما عاشق بلالی ......... بلالا رو زدی زیر بغلت دیگه به هیچ کس ندادی تا موقع کباب کردنشون ........   اونجا که بودیم گیر داده بودی که میخوام آبتنی کنم ولی نمیشد چون آب رودخونه خیلی کم بود و مامانم که اصرار شما رو دید یهو یاد جایی افتا...
19 شهريور 1393

سری عکسهای 1

سلام نازدونه مامان کلی عکس دارم که از این طرف و اون طرف که ازت گرفتم نازدونه مامانی .........البته بیشترش  برای ماه قبل (مرداد ماه) عکسهای پایین مربوط میشه به یه روز تابستونی نه چندان گرم اواخر  ماه قبل که با هم یه روز بعدظهر رفتیم بیرون اول رفتیم کتابفروشی چند تا کتاب برای شما خریدیم بعدش رفتیم پارک کلی بازی کردی و غروب هم برگشتیم خونه ........ وقتی میریم کتابفروشی بهمن برای خرید کتاب تقریبا یک ساعت اونجا اییم از بس تو کتابا غوطه وری دوست داری همه کتابها رو بخریم  هر چی کتاب جمع میکنی و میزنی زیر بغلت و میگی همه اینا رو میخوام منم باید با کلی توضیح که اینا الان مناسب سن شما نیست راضیت کنم بزاری...
18 شهريور 1393

پارک ارم

سلام دوردونه قلبم امیدوارم همیشه پر انرژی و شاد باشی و خنده های قشنگت مهمون خونمون باشه و هرگز غم تو دلت راه پیدا نکنه نفس مامان خیلی دوست دارم و از اینکه هستی ازت ممنونیممممممم امروز میخوام برنامه پارک ارم  برات بنویسم پسر گلم ...... چند وقتی بود که بهت قول داده بودیم ببریمت پارک ارم  از اونجایی که فقط جمعه ها میشه رفت چون بابا احمد از اول هفته شنبه تا پنج شنبه کلاس داره و باید باشگاه باشه و هر شبم ساعت یازده شب میاد خونه برای همین جایی به جز روزهای تعطیل و جمعه ها نمیتونیم سه تایی بریم ....... و از اونجایی که تابستون فصل مسابقات میشه خیلی وقتها جمعه ها به خاطر برنامه های مسابقات ما هم برنامه هام...
11 شهريور 1393

گزارش....... گزارش........

سلام به پسر گلم که نفسهام به نفسهای تو بند عزیز دل مامان یک عالمه عکس و مطلب مونده که برات بنویسم و خیلی با تاخیر انجام میشه و امروز که دارم فکرش میکنم شهریور از راه رسید ماهی که خیلی دوسش دارم چون همه اتفاقات قشنگ زندگیم تو این ماهه  مهمترین و شیرینترینش تولد پسر گلم بعد سالگرد ازدواجمون و بعد تولد بابایی و.........و من هنوز اتفاقات مرداد ماه برات ثبت نکردم  چه مامان تنبلی هستم میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟ البته یکی از دلائلش قطع اینترنت بود نه به طور مدائم یه خط در میون اینترنت خونه قطع میشد و علت اصلی اونم از مخابرات و بابایی که کارای اینترنتی زیاد داره هر روز صبح زنگ میزد مخابرات تا علت جویا بشه و اونا نمیدونم چطوری اینترنت و...
1 شهريور 1393

ارشیا...... استخر......آب بازی.....

سلام  فرشته خوشگل  مامان اینروزها کارت شده هر روز صبح بری حیاط  استخرت پر آب کنی و بعد تا ظهر صبر میکنی و  بعد که آب استخر یه کم گرم شد شروع میکنی به آب بازی   اونقدر آب بازی میکنی که به زور میای بیرون ........ فدااااااات بشه مامان الهی که وقتی میخندی و جیغ میکشی از آب بازی دلم برات غش میره عزیز دلمممممممممم پسرم داره استخرش پر آب میکنه.......البته از آب بازیهات بیشتر فیلم گرفتم  این چند تا عکس یادگاری برات میزارم     با تمام مداد رنگی های  دنیا به هر زبانی که بدانی یا ندانی ...
25 مرداد 1393

گشت و گذار در باغ بابا بزرگ.......

سلام  بزرگ مرد کوچکم اینروزها بیشتر تعطیلات میریم باغ ........ من و شما و بابایی و خاله نازی و مادرم و پدرم اونجا رو خیلی دوست داری تا مامان جون و بابابزرگ زنگ میزنن میگن بیاین بریم باغ ما هم از خدا خواسته بدو بدو راه میوفتیم جای با صفایی و هوا هم  نسبتا خنک و خوب و ما هم برای فرار از شهر و گرما تعطیلات میریم اونجا و خیلی هم خوش میگذره مخصوصا به شما پسر گلمممممممممم البته دو هفته پیش یعنی تعطیلات عید فطر (از سه شنبه تا جمعه) تصمیم داشتیم بریم مسافرت سمت اردبیل تبریز ....... برنامه ریزیهامون انجام داده بودیم و رفتنمون قطعی بود اما از چند روز قبل از تعطیلات وقتی میرفتیم بیرون اتوبان و داخل شهر خیلی خیلی شلوغ بود و ...
20 مرداد 1393