سری عکسهای 1
سلام نازدونه مامان
کلی عکس دارم که از این طرف و اون طرف که ازت گرفتم نازدونه مامانی .........البته بیشترش برای ماه قبل (مرداد ماه) عکسهای پایین مربوط میشه به یه روز تابستونی نه چندان گرم اواخر ماه قبل که با هم یه روز بعدظهر رفتیم بیرون اول رفتیم کتابفروشی چند تا کتاب برای شما خریدیم بعدش رفتیم پارک کلی بازی کردی و غروب هم برگشتیم خونه ........
وقتی میریم کتابفروشی بهمن برای خرید کتاب تقریبا یک ساعت اونجا اییم از بس تو کتابا غوطه وری دوست داری همه کتابها رو بخریم هر چی کتاب جمع میکنی و میزنی زیر بغلت و میگی همه اینا رو میخوام منم باید با کلی توضیح که اینا الان مناسب سن شما نیست راضیت کنم بزاریشون سر جاش ..... از بچگی عاشق کتاب بودی هنوزم کتاب دوست داری بابت این قضیه خیلی خوشحالم همیشه دوست داشتم مثل خودم و بابایی به کتاب خوندن علاقه داشته باشی تا حالا که این طوری بوده امیدوام همیشه این دوست خوب فراموش نکنی عزیزم
بعدش رفتیمممممممممم پاااااااااااااااااااااااااارک
تو این عکس این آقا پسر موقع سرسره سواری هلت میداد شما با اعتراض داشتی بهش میگفتی هل نده نویتی باید سوار بشیم الات نوبت من.........
هر چه دلم را خالی میکنم
باز پر میشود از تو........ !!!!!!!
چه برکتی دارد دوست داشتنت.....