دریاچه چیتگر
....سلام اکسیژن مامان......
امروز میخام از روز ٢٤ خرداد که با خاله فرزانه اینا همگی رفتیم دریاچه چیتگر برات بنویسم
از روز قبل هماهنگ کردیم و قرار شد جمعه بعدظهر بریم دریاچه خلیج فارس چیتگر .... ظهر بعد از خوردن ناهار شما خوابیدی که بعدظهر اذیت نشی برای رفتن.... ساعت ٦ رفتیم دنبال خاله اینا وراه افتادیم وقتی رسیدیم دریاچه با یه جمعیت شلوغ مواجه شدیم وقتی نزدیک شدیم یه عالمه بچه داشتن از فواره هایی که ازش آب میومد بازی میکردن یعنی یه جورایی آب بازی میکردن ولی مامان دوست نداشت شما هم آب بازی کنی به خاطر همین رفتیم نزدیک دریاچه چند تا عکس گرفتیم (دریاچه تازه احداث شده قشنگ و زیبا بود محوطه دریاچه و پارک بازی برای بچه ها و درشکه سواری و قایق سواری نیز از چیزهایی بود که وجود داشت )بعدش رفتیم قسمت بازی بچه ها شما و آرین جون بازی کردین بعد برگشتیم پارک چیتگر و شام خوردیم و ساعت ١٢ شب برگشتیم خونه.... روز خوبی بود و مثل همیشه همه چیز عالی و بهمون خوش گذشت....
اینم عکسای اون روز
اینجا هم پارک چیتگر شب برای شام خوردن رفتیم
محو تماشای آتیش هستین راستی مامانی یادش رفته بود فلش دوربین بزنم هر چی عکس از اینجا دارم تاریک شده و زیاد جالب نیست همین یه دونه یه کمی واضح .... شرمنده پسرمممممممممم
اینجا هم داشتین با هم بازی میکردین حسابی دو تایی با هم خندیدین....
فداااااااااااااااااااااااااااای هر دوتاتون بشمممممممممممم
تنهایی آدما به عمق دریاست,اما برای پر کردنش یه لیوان محبت کافیه.......