نگرانیهای مامانی
هفته گذشته زنگ زدم از دکترت وقت گرفتم برای دیروز بعدظهر که با هم رفتیم دکتر هر چند هوا خیلی سرد بود ولی مامانی وقت دکتر و کنسل نکرد البته از خانم منشی زودتر خواستم بهم وقت بده گفت شب یلدا و سردی هوا و .....از روز شنبه مطب حسابی شلوغ میشه این تجربه چندین ساله منه که کارمیکنم ارشیا چون مشکلی نداره و مریض نیست برای سه شنبه بیاین به هر حال مامان قانع کرد که سه شنبه یعنی دیروز بریم دکتر.... آقای دکتر علیرضا جاویدی یکی از متخصصای خوب کودک توی شهرمون....هر چند خیلی سختگیره ولی مامانی قبولش داره....اینم بگم که شما مریض نبودی ولی من کلی سوال در مورد شما و مسائلی که توی این یک ماه پیش اومده داشتم .....و دوست داشتم نگرانیم در مورد شما کم بشه......یه چیز دیگه اینکه شما تقریبا سه ماه پیش یه چکاپ کامل از هر چیزی که فکرش رو بکنی داده بودی و خدا رو شکر همه چیز عالی بود فقط یه کم خونی داشتی که اونم تو همه بچه ها رایج و کلا نی نی های ایرانی با این مشکل مواجه هستن....و شربت آهن باید بخورین قندکم... البته این چکاب کامل خود دکتر براتون نوشتن همه بچه ها باید پایان دو سالگی این مراحل آزمایشی رو انجام بدن این گفته دکتر تون بود و ما هم اطاعت امر کردیم ...... دیروزم خدا رو شکر همه چیز خوب بود و مثل همیشه شما با مامان همکاری کردین .....خلاصه مامان همه سوالاتش پرسید و خیالش راحت شد....
قد.......٩٢ سانت
وزن.....٥٠٠ /١٣
از این که خدا یه عزیزی بهمون داده که هر چی از خوبیهاش بگیم کم گفتیم آخه این عسل ما توی این دو سال رنگ بوی دیگه ای به زندگیمون داده.... تو این دوسال نه اذیتمون کرده نه مریض شده (البته یه دو سه باری مریض شده ولی خیلی آزار دهنده و طولانی نبوده خدا رو شکر...)نی نی خوبی برای مامان و باباش بوده ,اون اذیتهای کوچولو هم برای ما قشنگن و زیبا.......مرسی پسر گلم از اینکه تو همه شرایط مامان و بابا رو به خوبی درک میکنی با اینکه خیلی کوچیکی....