میریم به استقبال بهار
تو خونه ما همه چیز رنگ و بوی بهار و به خودش گرفته بوی عشق تمام فضای خونه رو پر کرده بوی نفسهای دو تا پرنده نازو دوست داشتنی که تو هر شرایطی به مامان خونه همکاری میدن و چقدر لذت بخشه وقتی همسر مهربونت و پسر قند ونباتت هر روز به جای کمک کردن کلی بهت انرزی دوباره میده تا تمام خرابکاریهاش جمع و جور کنی هر چی که هست برای مامان فرانک زیباست و اصلا از این بابت خسته نمیشه وقتی بعد هر خرابکاری میگی عشقم،نفسم،حواسم نبود دیگه مامانی مجبور میشه به جای داد زدن بخورتت اون موقع است که همه خستگیها از یادم میره
برای استقبال از بهارو زیبایی هاش چند روز بیشتر به روزهای پایانی سال نمونده تقریبا ما همه کارهامون مثل خرید کردن و ......به پایان رسیده ....سال 91 با همه شادیهاش،غمهاش، بدیهاش و خوبیهاش در حال تموم شدن و چیزی که برامون میمونه عشق و محبتی که بینمون باقی مونده و بهمون میگه قدر همدیگرو بیشتر بدونیم.......زندگی زیباست وقتی بوی خوشبختی تمام وجودت پر میکنه... اونوقت که باید از به دنیا اومدنت خوشحال باشی برای رسیدن به خوشبختی واقعی بیشتر تلاش کنی .....
مامن و پناهگاه گرم خونه شما زیباترین ولذتبخشترین چشمه شادی است پس همیشه با لبی خندان قدم به پناهگاه خود بگذارید .....
برای همه آرزو میکنیم سال جدید سال سلامتی و نشاط و خنده باشه......
اینم از کمکهای قندو نباتم تو این روزها.....
کل شیشه پاکن چند ساعت تموم کرد از بس حرفه ای کار میکنه.....
فدات بشممممممممممممم مامانییییییییییییییییی
جدیدا یاد گرفته صندلیش میاره که به مامانش کمک کنه مبادا مامانی خسته بشه
تمام لباسهاش که خیس شد رضایت میدن از کار دست بکشن.....
و اما اینجا دارن به مامانی تو سبزی پاک کردن کمک میکنن اونم با قیچی.....
این مدلیش دیگه ندیده بودم...... حرفه ای کار میکنه پسرم....
اینم روش جدیده جدیده..... تازه اومده تو بازار.....
چند روز پیش رفته بودیم مرکز خرید(البته با خاله فرزانه و آرین کوچولو و عمو کاظم)
ارشیا در فروشگاه.....
فدای اون قیافه دوست داشتنیت.....
و اما عیدی آقا ارشیافرشته ناز مامان
چون عاشق کتاب و بازی فکری هستی مثل همیشه با بابایی رفتیم فروشگاه پروفسور کوچولو و برات 6 تا کتاب و دوتا بازی فکری خریدیم..... یکی learning bolts و poomingsorting kit از همون داخل فروشگاه وسایلا دستت بود تا بیایم خونه از خودت جداش نمیکردی تا آخر شبم در حال بازی کردن بودی کلی ذوق داشتی سریع یاد بگیری از مامانی و بابایی سوال میکردی این چیجوریه؟؟؟؟ تا آخر شب داشتیم با شما بازی میکردیمفدات بشه مامانیییییییییییی،عاشقتممممممم
اینم بازی فکری فرشته کوچولوی مامان
دوستتتتتتتتتتتتتتت دارمممممممممم نفسمممممممممممممم
راستی اینم بگم که لباسهای عیدت از دو ماه پیش برات خریدم قند و نباتم