سیزده بدر
امسال هم مثل هر سال سیزده بدر با مامان بزرگ و بابا بزرگ و دایی رضا و دایی حمید و خاله نازی و........همگی رفتیم باغ......
وقتی همه خانواده دور هم جمع باشن حسابی خوش میگذره مخصوصا به پسر گلم
آخه همه عاشقتن و دوست دارن خیلی زیاد و تو هم همه رو دوست داری و کنار اونا احساس امنیت میکنی از حضورشون کلی لذت میبری و حسابی دل همه رو مال خودت کردی شیرین طلای مامان......اون روزم بهمون حسابی خوش گذشت و خاطره این روز قشنگ همیشه به یادمون میمونه......
مثل همیشه مهربونمممم عاااااااااااشقتممممم
قندو نباتم تو مسیر رفتن .... روز سیزده بدر
به عشق تو نفس میکشیم همه زندگی مامان و بابا.....
ارشیا خان تو جمع دایی رضا و دایی حمید و دوستامون........
اونقدر بهت خوش گذشته بود که حاضر نبودی یه لحظه از وقت کم بیاری حسابی بازی کردی با دایی اینا و دوستامون کلی بهت خوش گذشت از عکس انداختنم خبری نبود چند تا عکس بیشتر ازت ننداختم چون اونقدر سرگرم بودی که دلم نمیومد اذیت بشی ........همیشه همینقدر لذت ببری از تموم زیباییهای دنیا و از خداوند بابت همه چیزای خوبی که بهت داده همیشه شکر گزار باش عزیز دلمممممممممممممممم.