ارشیاارشیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

ارشیای مامان وبابا

یه روز بهاری دونفره

1392/1/19 1:33
نویسنده : مامان فرانک
243 بازدید
اشتراک گذاری

وای چه روز خوبی بود امروز با پسرم کلی خوش گذروندیم....هورا چه حالی میده وقتی با عزیز دلت..... قلببا کسی که تمام وجودت ......بغلکسی که نفست به نفس اون بند ......فرشتهدست کوچیک و نازش تو دستات میگیری و  با هم میریم  بیرون چه لذتی داره وقتی عاشقانه نگاهت میکنه  و با خنده هاش دلت میبره و چقدر احساس خوشبختی میکنی.....

                                                     

 

امروز بعدظهر من و قند و عسلم بعد از خواب قشنگی که پسرم داشت رفتیم بیرون دو تایی خیلی خوش گذشت ....لبخند تو ایام نوروز اصلا فرصت نشد وقت بذاریم بریم بیرون دائم در حال مهمونی رفتن و مهمون داشتن بودیم..... امروز بعد از بارون خوبی که دیروز داشتیم هوا خیلی تمییز شده بود من و ارشیا هم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم گردش.... کلی مغازه ها رو نگاه کردیم و برای خودمون خرید کردیم هم مامانی هم ارشیا .... برای خودمون یه عالمه خوراکی خریدیم و خوردیم حسابی چسبید به قول ارشیا داریم کیف میکنیم مامانی ..... جای بابایی حسابی خالی بود ..... ناراحتبعدش رفتیم رستوران با هم شام خوردیم  و یه عالمه از دست کارای ارشیا خندیدیم با اون شیرین زبونیاش.... هر جا میرفتیم  همه لذت میبردن از صحبت کردن این خوشگل مامان.......بعدش اومدیم خونه و بابا هم آخر وقت اومد خونه کلی با هیجان و انرژی همه چیز و واسه بابایی تعریف کردیم بابا یی هم وقتی دید ما حسابی بهمون خوش گذشته خوشحال شده بود و ما رو همراهی میکرد چنان با هیجان تعریف میکردیم که بابایی گفت احساس میکنم منم باهاتون بودم و هر دو تامون بغل کرد و بوسید و گفت شما دو تا تمام زندگی من هستین هر کاری میکنم به عشق شما دو تاست دوستون دارم از هر فرصتی استفاده کنیدو برین بیرون ..... آخه بابایی هر روز تا آخر شب کار داره و من ارشیا تنهااییم ......

                                                

 

 

ولی چه حس خوبیه وقتی با یه فرشته کوچولو که وابسته به وجودت روزها و شبها و ثانیه ها و ساعتهات با اون میگذرونی....شازده کوچولوی مامان همیشه پیشم بمون و بهم لبخند بزن چرا که لبخند تو به من  زندگی میده ......لبخند

                                                         

 

دلبندم   نفسم     تمام تار و پود وجودم عاشقانه برایت مینویسم تا بدانی چقدر دوستت دارم

 

پسرم یادت باشه این لحظه های شیرین زندگیت را مدیون آفریننده ای هستی که به تو جان داد تا نفس بکشی و اشرف مخلوقات شوی و اطاعت کنی آنچه را که بر تو واجب کرده.....

یادت باشد که زیباییهای کوچک را دوست بداری حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند

یادت باشد که دیگران را دوست بداری آن گونه که هستند نه آنگونه که میخواهی باشند

یادت باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگری که خود اگر با خویشتن آشتی نکنی هیچ شخصی نمیتواند تو را با خود آشتی دهد

یادت باشد که خودت با خود مهربان باشی چرا که شخصی که با خود مهربان نباشد نمیتواند با دیگران مهربان باشد

یادت باشد زیستن تلخی هایی دارد هر چه را که با نگاه عشق ببینی شیرین تر خواهد شد

یادت باشد ضعیف ترین کلمه حسرت است هرگز برای به دست آوردنش تلاش نکن

و رسمی ترین کلمه غرور است آن را از خود دور کن و کوچکترین واژه حسادت است هر گز آن را از خود مخواه و زیباترین آن لبخند است آن را حفظش کن

یادت باشد با نگاه به خدا برای بدست آوردن آرزوهایت قدم بردار چرا که اون تنها دوستیست که هرگز فراموشت نخواهد کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای ارشیا
19 فروردین 92 22:01
الهی هر روز به لبخند لبان نازک و به غمزه چشمان پر مهر این ناز پسر از ته دل فریاد برآوری خاموش ؛ که ای مهربان کارساز ؛ روزهای خوبمان را طولانی تر کن ارشیاجون ؛ داداشی خوش به حالت که بودنت این همه حس زیبا می آفریند ؛ پایدار و باعزت باشی الهی


ممنون داداشی به امید روزهای قشنگتر