یه روز خوب
پاییز یکی از قشنگ ترین فصلهای سال؛من و بابا احمد از این فرصتها نهایت استفاده رو میکنیم،سا ل گذشته آبان ماه بود که یه روز تعطیل من و بابا احمد و ارشیا خان سه تایی رفتیم به دامن طبیعت؛هوا ابری بود نم نمک بارون میومد نسیم خنک همراه با مهربون ترین پرندهای زندگیت همه چیز رو رویایی کرده بود؛ناهار خوردیم همراه با چای خیلی چسبید؛کلی عکس گرفتیم تا یادمون بمونه که به همین سادگی میشه به یاد موندنی ترین لحظه هارو ثبت کرد و فراموش نکنیم زندگی شیرین تر از هر چیز دیگه ایی اگه بخوایم میتونیم برای همسفرامون لحظه های نابی رو به وجود بیاریم؛پسر گلم همسر مهربونم دوستون دارم برای همیشه؛خدایا به خاطر همه چیزای خوبی که بهم دادی جز تشکر کردن کار دیگه ای بلد نیستم؛دعا میکنم پرندهای زندگیم به همه آرزوهاشون برسن باامید به تو زندگی کنن و هرگز تو را فراموش نکنن......