ارشیاارشیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

ارشیای مامان وبابا

جمعه یه روز فراموش نشده

1392/3/5 17:21
نویسنده : مامان فرانک
471 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان،نفسم ببخشید که این پست برات دیر گذاشتم آخه دیروز مامانی زیاد حالش خوب نبود نتونستم سراغ وبت بیام شرمنده عزیزم

                                                   

                                                                                   

Fathers day Scraps

           

 

جمعه روز پدر بود و ما یه پست تبریک برای بابایی و بابا بزرگها گذاشتیم اما اتفاقات اون روز نتونستم بنویسم

جمعه شما و بابایی دو تا مرد خونمون حسابی تو کارای خونه به مامانی کمک کردین بابا جون صبح اعلام کرد که من امروز در خدمت پسرم و مامانی هستم و میخام به مناسبت روز پدر به مامان خونه کمک کنم و خوشحالش کنم و شما هم که از این کار خوشت اومده بودو حسابی میخندیدی فدات بشم انرژی مامان و من و بابایی با انجام هر کاری برای خستگی در کردن تو رو بوسه بارون میکردیم و تو هم از این کار لذت میبردی کلی میخندیدی و صدای خنده هات تمام خونه رو پر کرده بود و از این که سه تایی با هم کار میکردیم خیلی خوشحال بودی و میگفتی خیلی خوشحالما مامان جون خیلی کیف میده الانا ......

                                                     

yasgroup.ir rooze pedar 1 عکس متحرک تبریک روز پدر

 

برای بابا جون من و ارشیا یه هدیه کوچولوخریدیم .... یه ادکلن که بابایی مدتی بود قصد داشت بخره و ما از فرصت استفاده کردیم و به مناسبت روز پدر برای بابایی خردیم خیلی خوشحال شد و فکرش نمیکرد همون چیزی رو که دلش میخواست براش یخریم قابل شما رو نداره همسر مهربونم و پدر نازنین ارشیا جون ......

ظهر جمعه رفتیم سه تایی سر مزار مامان بابایی فاتحه دادیم خیرات کردیم و برگشتیم خونه و ناهار خوردیم شما  دیگه وقت خواب بود خوابیدی و بابا هم داشت به کارای خودش میرسید  ومنم چند روزی بود که تصمیم داشتم دلمه درست کنم  (موادش از روز قبل آماده کرده بودم) از فرصت استفاده کردم و دلمه درست کردم تا شما از خواب بیدار شدی.... شیر خوردی و با بابا جون یه کم بازی کردی و بعدش رفتیم پارک.....چند ساعتی تو پارک بودیم حسابی بازی کردی فدات بشم که خوشحال بودی و ذوق میکردی و دلت نمیخواست بیایم خونه .....

                                                         _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

دوربین با خودم نبرده بودم با موبایلم چند تا عکس گرفتم خیلی خوب نشده اما برای یادگاری چند تا از عکسارو میزارم البته فضای پارک خیلی قشنگ بود ولی متاسفانه دوربین نداشتم و از بد شانسی شارژ موبایلم هم تموم شد و نتونستم زیاد عکس بگیرم ....

اینجا یه گوشه از فضای پارک که ارشیا از این قسمت پارک خیلی خوشش اومده بود آخه داخل دریاچه پر از ماهی های قرمز بود که میومدن روی آب که توجه پسرم جلب کرده بود و از دیدن ماهی ها خسته نمیشد

اینجا هم محو تماشای گلهای داخل پارک

این عینک رو هم مامان بزرگش به مناسبت روز مرد برای مرد کوچک خونمون خریده دست مامان جون درد نکنه همیشه ما رو شرمنده میکنه خیلی دوست دارم مامان مهربونم.....

اینم عکس پدر و پسر به مناسبت روز پدر (خرداد1392)

برای اولین بار بود که چرخ و فلک سوار میشدی.....

یاد کودکیهای خودم افتاده بودم چقدر زمان زود میگذره .......کلی خاطره از دنیای کودکیم از ذهنم عین برق و باد اومدن و رفتن و الان پسرم،نفسم سوار بر چرخ و فلک روزگار این مسیر کوتاه زندگی رو باید طی کنه تا به آرزوهاش برسه.....

من و بابایی رو بردی به دنیای کودکی عزیز دلم......

از ذوق و خوشحالی تو ما هم اونقدر خوشحال بودیم که اشک تو چشمامون جمع شده بود....

نفس بکش عزیزم که با نفسهای تو ما زنده ایم.......

بعد از کلی بازی کردن تو محوطه پارک قسمت تاپ و سرسره دیگه هوا تاریک شده بود و باد هم شدید شده بود باید برمیگشتیم خونه که بابایی ما رو برد یه جای خوب به قول ارشیا(رستوران)شام خوردیم وبرگشتیم خونه خیلی روز خوبی بود بابا جون یه دنیا عشق از طرف من و ارشیا به خاطر همه خوبیهایی که داری .....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

فروشگاه نادین
5 خرداد 92 16:14
پیشاپیش از بازدید شما دوست عزیز متشکریم.
فروشگاه لوازم تولد نادین


مامان زهره
6 خرداد 92 13:06
خوش به حال ارشیا جون که همچین پدر و مادر مهربونی داره خدا حافظ شون باشه


خدا نگهدار همگی شما باشه.....ممنون از لطفتون.....
مامان مهرو
8 خرداد 92 16:17
خیلی عکسات قشنگ شده ها خوش تیپ خان.


مرسی خاله جونی............یه عالمه بوس برای شما
مامان آرین
9 خرداد 92 14:50
سلام عشق خاله.نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده نفسم.انشاالله همیشه به تفریح.چه جای قشنگیه.خیلی زیباست.ماهم دوست داشته بیدیم از اینااا


بوووووووووووووووووووووووس
مامان آرین
9 خرداد 92 14:51
ارشیا جونی عکسات هم فوقالعاده قشنگ شدن


ممنون خاله جونی دفعه بعد با هم میریم.... جاتون خیلی خالی بود....
هیراد و عمه لیلاش
12 خرداد 92 16:02
بوس برای ارشیای گلم


یه دنیا خنده برای هیراد عزیز آرزو میکنیم....
nira
14 خرداد 92 11:42
چه همکاری قشنگی امیدوارم همیشه جمع سه نفرتون خوب و خوش باشه
اتفاقا عکسا خیلی هم خوب شده


ممنون عزیزم....
زهره
14 خرداد 92 17:34
چه عکس های خوشکلی ای پسر شیطون فدایی داریا
ماشالا به تو


مرسی خاله جون بوس برای آیدین جون....
ســــرزمــــیـــن شـــکلــکهای متحرک
14 خرداد 92 18:59
لینک کردم


ممنون....
هیراد و عمه لیلاش
17 خرداد 92 12:57
عید مبعث بر شما مبارک
براتون یه دنیا سلامتی و خوشی آرزومندیم


ما هم همینطور....
زهره مامان عرفان خان
18 خرداد 92 16:22
سلام بر ارشیا جون و مامان فرانک گلش... انشاله همیشه شاد و تندرست باشید ... چقدر به پسلمون خوش گذشته ها
براتون بهترینهاروز آرزو میکنم عزیزای دل

"راستی فرانک جون تولد عرفان سال 90 است عزیزم"


ممنون عزیزم شما هم همیشه خانواده گرم و شادی داشته باشین