ارشیاارشیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

ارشیای مامان وبابا

تعطیلی هفته گذشته.....

سلام بزرگ مرد کوچکم هفته گذشته دوشنبه (٢/١٠ اربعین حسینی)تعطیل بود ظهر رفتیم خونه خاله بابایی نذری داشتن من و شما و بابا سه تایی رفتیم خونه خاله و بوی غذای نذری تمام کوچه پر کرده بود واقعا این غذای نذری چی داره که اینقدر خوشمزه میشه نمیدونم مثل سالهای قبل نتونستیم زیاد اونجا باشیم و بهشون کمک کنیم بابایی کار داشت و باید برمیگشتیم غذامون گرفتیم و اومدیم خونه خوردیم قبلشم غذای عمه روشنک بردیم دادیم غروب هم رفتیم بیرون و چرخی زدیم چون همش میگفتی من ببرین پارک و هوا هم خیلی سرد بود و نمیشد بریم پارک قرار شد بریم پارک رویای کوچولوها تا اونجا راحت بازی کنی    چون دوستم بهم از قبل گفته بود که شب بیاین خون...
10 دی 1392

یه عالمه تولد

سلام سفینه عشق و محبت..... این ماه کلی تولد داشتیم مامانی و ارشیا به همه دوستای خوب و مهربونمون و همه عزیزانمون تبریک میگیم تولدشون و براشون آرزوهای قشنگ و رویایی داریم.....   اول آذر ماه تولد عمه مریم بود که مامان و ارشیا تولدش بهش تبریک گفتن.... سوم آذر تولد خواهرم (خاله نازی) بود که همگی همراه مامانم و ....... خانوادگی رفتیم خونه خاله خیلی خوش گذشت و جای همتون خالی ولی نمیتونم عکساش بزارم شرمنده دهم آذر تولد عشق ارشیا دایی رضا بود (برادرم) همگی خونه مامانم بودیم و حسابی بهمون خوش گذشت برای تولد خاله فراموش کردم چند تا عکس تنهایی از ارشیا و هدیه ای که برای خاله خریدیم بندازم و ...
1 دی 1392

زمستان با همه زیباییهاش در راه است.... (یلدا مبارک )

سلام فرشته زمینی مامان   نیکان پاکمان بلندترین شب سال را شب تولد مینو (الهه زن) و میترا ( الهه خورشید) را بنام یلدا نام نهادند یلدا یادگار نام عروس زمستان در راه است  این شب قشنگ به پسرم و همسر عزیزم و همه دوستان نازنینم تبریک میگم و امیدوارم شبی قشنگ و رویایی داشته باشند..... شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق رخ معشوقه و مدهوشی دلداده عشق شب یلدایتان پر ستاره و پر خاطره باد   د یروز بعدظهر من و شما و بابایی با هم سه تایی رفتیم بیرون یه گشتی زدیم البته سرد بود با ماشین ...
30 آذر 1392

ساده بگم دوست دارم......

سلام بهونه قشنگ زندگیم......     ٣٩ ماهگی مبارک ساده بگم دوست دارم..... پسرم.... عزیزم.... آدمیان به لبخندی که بر لبها مینشانند و به احساس خوبی که بر جای می نهند و به دردی که از یکدیگر می کاهند می ارزند...... و ما بودنشان را میخواهیم  چون وجودشان زمین را زیباتر میکند..... پس همین باش.....     ...
28 آذر 1392

سرما خوردگی ارشیا و مامانی

سلام عزیز دل مامان با همه مراقبتهای لازم برای شما اما سرما خوردی ..... یک شنبه نیمه های شب با نق زدن و غرغر کردن میخوابیدی و بلند میشدی معلوم بود یه مشکلی وجود داره اما تا صبح با همین اوضاع خوابیدی من هم با ترس و استرس حدس زدم سرما خوردی ولی چون جایی نرفته بودیم و خونه بودیم و کسی هم به دیدنمون نیومده بود شک داشتم که سرما باشه صبح که از خواب بیدار شدی حالت خوب بود که متوجه شدم سرفه میکنی و بله گل پسر ما سرما خورده .....  دو روز اول حالت خوب بود و فقط سرفه میکردی و راستش بگم تا به امروز به خاطر سرما خوردگی دکتر نبرده بودمت همیشه با خوردن سرما خوردگی کودکان مشکل حل میشد و کوتاه و جزی بودن .....
24 آذر 1392