برای پسرم که همه زندگیم 1392/2/27 22:24 نویسنده : مامان فرانک 274 بازدید اشتراک گذاری سی و یک ماهگی پسندها (0) پسندیدم شما اولین مشوق باشید! مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی نمایشگاه بزرگ کتاب تهران باغ لاله گچسر نقاشی.... نقاشی..... اتفاقات به یاد موندنی این چند هفته....
نظرات (5) ثبت نظر مامان ایلیا گلی 28 اردیبهشت 92 13:39 سلام...مرسی که به ما سر زدین..منم شما رو میلینکم...بوس برای ارشیا جون شما هم لینک شدین.... نگاری 28 اردیبهشت 92 14:19 خصوصی داری ممنوووووووووووووون مامان مرضیه 28 اردیبهشت 92 20:12 زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتوموبیل جدیدش بود کودک 4 ساله اش تکه سنگی را برداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بدون انکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان انگشت های دست پسر قطع شد وقتی که پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید "پدر کی انگشتهای من در خواهند آمد آن مرد آنقدر مغموم بود که هیچ نتوانست بگوید به سمت اتوموبیل برگشت وچندین بار با لگد به آن زد حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگاه می کرد. او نوشته بود "دوستت دارم پدر" روز بعد آن مرد خودکشی کرد!!!! . خیلی قشنگ بود.... مامان مرضیه 29 اردیبهشت 92 17:50 از خانه پدر رفته تنها به سفر رفته اينجا همه دلتنگيم صبر همه سر رفته برگرد پدر برگرد اي رفته سفر برگرد برخيز و براي ما سوغات بخر برگرد وقتي كه پدر دور است هم خانه ما كور است هم جان همه اينجا پژمرده و بينور است الان يكي در زد يك دفعه دلم پر زد گفتم پدرم آمد ماه از دل شب سر زد امّا تو نبودي آه شب ماند و نيامد ماه آن روز خوشم، آن روز كه تو برسي از راه بسیاربسیار ممنون بابت شعرهای قشنگی که برامون مینویسین..... مامان ایدین 30 اردیبهشت 92 14:52 سلام خانومی منم لینکتون میکنم جیگری رو ببوس لینک شدین.... 1